مسافر کوچک

پی آواز حقیقت بدویم...

"عاشق" شو، ار نه روزی کار جهان سر آید...

 

با مدّعی مگویید اسرار "عشق" و "مستی"
تا "بی‌خبر" بمیرد در دردِ "خود‌پرستی"

"عاشق" شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقشِ مقصود از کارگاهِ هستی...


-حافظ-

 

«... شروع کردم راه رفتن و سکوت ذهنم هم همراهی‌ام می‌کرد، هر چند سکوتش از جنس غیاب صدا نبود. سکوتی بود عظیم و تصویری و کرکننده. هیچ کس تا به حال درباره‌ی این شکل از سکوت به من نگفته بود. واقعاً بلند بود... توانستم به وضوحِ ذهن دست پیدا کنم.
بعد ذهنم ساکت شد. ساکت ساکت... از اصطکاک درونی رها شدم. از ترس. این آزادی کمک کرد تمام موانع سر راهم کنار بروند.
فکر کردم دنیا متورم می‌شود،... چشمانم را پر می‌کند. به طرز غریبی این چیز واردم شد و من برای آن جا نداشتم. کوچک‌تر بودم.

... ولی چیزی حس کردم که به عمرم احساس نکرده بودم: عشق.
می‌دانم به نظر مسخره می‌آید ولی فکر می‌کنم حقیقتاً دشمنانم را دوست داشتم: ...گروهی که دوان دوان می‌رفتند تا خانواده‌ام را قتل عام کنند، حتی نفرت زهرآگین مردم استرالیا.
... من دشمنانم را ستایش نمی‌کردم، ... دوست‌شان داشتم، ... نفرت غریزی‌ام نسبت به آن‌ها یک‌جورهایی بخار شد و رفت.

پس انوک اشتباه می‌کرد؛ ثمره حقیقی م د ی ت ی ش ن آرامش درونی نیست، "عشق"  است.
وقتی زندگی را برای اولین بار به شکل یک کُل می‌بینی و عشقی واقعی نسبت به این کُلیت پیدا می‌کنی، "آرامش درونی" به نظر هدفی کوچک و حقیر می‌آید.

هیچ ترسی حس نمی‌کردم.
چنان احساس می‌کردم بخشی از جنگل هستم که به نظرم آمد خیلی زشت است حیوانات بخواهند از کمین‌شان بیرون بیایند و مرا بخورند.»

-بخشی از کتاب "جزءازکل" نوشته‌ی استیو تولتز
 

تابستانِ زیبا

 

 

~به مناسبت نزدیک شدن به پایان تابستون!~

heart

فصل تابستون توی کشوری مثل ایران که دارای مناطق اکثراً گرمسیریه، احتمالاً بین فصل‌ها کمترین طرفدار رو داره. جدای از چاره پذیر بودن سرما و چاره پذیر نبودن گرما بیرون خونه، به نظرم یکی دیگه از دلایل این موضوع تبلیغ و تلقین بیش از حد در مورد زیبا بودن و دوست داشتنی بودن پاییز و زمستون -طوری که انگار تمام زیبایی‌های طبیعت فقط توی این دو فصل جمع شده و تابستون و بهار فاقد زیبایی خاصی هستن!- توسط رسانه‌های مختلفه..! در حالی که در واقع پاییز و زمستون فصول مرگ و بی‌برگ و باری طبیعت هستن و در مقابل بهار و تابستون فصل تجدید حیات و به ثمر نشستن طبیعت، که اوج این ثمر دادن رو توی میوه‌های رنگارنگ و متنوع تابستونی می‌بینیم!

 

قطعه موسیقی The End Of August از "یانی" برای من نماد و یادآور نور و روشنایی روز‌های بلند تابستون و تمام زیبایی های این فصلهsmiley

گرچه احتمالاً منظور یانی از اسم این قطعه (پایان آگوست)، پایان تابستون و شروع فصل پاییزه و در واقع این قطعه رو طبق معمولِ اکثریت، در مدح و تحسین زیبایی‌های پاییز ساختهfrown اما از نظر من این آهنگ هیچ جوره به پاییز نمیاد! هر وقت این آهنگ رو گوش میدم یه دشت بزرگ و پر از نور و روشنایی توی یه روز بلند و گرم و مطبوع تابستونی رو تصور میکنم، چیزی تقریباً شبیه یه گندم‌زارsmiley و به هر حال فارغ از نیت سازنده‌ش این آهنگ برای من یادآور تابستونه D:

و در مجموع: حیف که نیمه‌ی اولِ پر از نور و روشنایی سال در حال اتمامه

و دوباره باید پذیرای فصل غلبه‌ی تاریکی بر نور و روشنایی باشیمsadlaugh

 


دریافت 

The End Of August►

By Yanni

 

منظور من از محبت این است!

 

- "من نمی‌فهمم. چطور می‌توانی پرنده‌هایی را دوست بداری که می‌خواستند تو را بکشند؟!"

- "آه فلچر، تو خوشت نمی‌آید، واضح است که تو از نفرت و خباثت خوشت نمی‌آید.

باید تمرین کنی و مرغ‌های دریایی حقیقی را ببینی، خیری را ببینی که در وجود همه‌ی آن‌هاست و کمک‌شان کنی که خودشان هم این خیر را در خود ببینند؛ منظور من از "محبت" این است!

وقتی در این کار مهارت پیدا کنی، خوشایند خواهد شد".

 

~جاناتان مرغ دریایی

نوشته‌ی ریچارد باخ~

 

+ باید تمرین کنی...

 

رهروِ منزل عشق

 

   آسمان

 

به نام خدا

 

ما بدین در، نه پیِ "حشمت" و "جاه"  آمده‌ایم!

.

.

رهروِ  منزل  "عشق" ـیم  و  زِ سرحدِّ  عدم

تا به  اقلیم وجود، این همه  راه  آمده‌ایم...

 

- حافظ -

 

Designed By Erfan Powered by Bayan